سلام
به جای مقدمه:
شخصی گفت من با یک سیب آبروی امام صادق(علیه السلام) را می ریزم . گفتند چه جوری؟ گفت می روم و می گویم : ای امام این رزق من هست یا نه؟ اگر امام گفت رزق تو نیست ، سیب را می خورم تا بگویم تو دروغ گفتی؛ اگر گفت رزق تو هست ، نمی خورم و آنرا لگد می کنم . به پیش امام رفت و گفت : این سیب رزق من هست یا نه؟ امام فرمود : اگر از گلویت پائین برود ، معلوم می شود که رزق تو است ! ( بحار الانوار ، ج ۲۰ ، ص ۲۱۴ )؛ این را داشته باشید تا بعد. یکم:
حضرت آقای جانباز در دیدار نمایندگان مجلس در تاریخ 97/3/30 مطرح کرد
".......گاهی اوقات یک قانونی تصویب میشود که معلوم است عملی نیست، یعنی کار
کارشناسی نشان نمیدهد که اگر این قانون تحقّق پیدا کرد، این کار عملیّاتی
خواهد شد؛ [این] کنار گذاشته بشود.
یا بعضی از اوقات، خلاف مصالح کشور است که حالا این قاعدتاً عمداً در مجلس
صورت نمیگیرد. همینجا من اشاره کنم به این مسائل کنوانسیونها و این
معاهدات بینالمللی...... [گفته میشود] حالا چهکار بکنیم؟ بعضی از این معاهدات بینالمللی و
کنوانسیونها موادّ مفیدی دارند. خیلی خوب، اشکالی ندارد؛ بنده هم در مورد
همین چیزهایی که اخیراً در مجلس مطرح شد در این چند ماه اخیر، گفتم مجلس مستقلّاً خودش قانون بگذراند. فرض کنیم [موضوع] مبارزهی با تروریسم یا با پولشویی است؛ خیلی خب، مجلس شورای اسلامی یک مجلس رشید و عاقل و بالغی است و پشتوانههای کاریِ خیلی خوبی هم دارد؛ بنشینند یک قانون بگذرانند؛ این قانون، قانون مبارزهی با
پولشویی است، هیچ مشکلی هم ندارد، شرایط زیادیای هم ندارد و همان کاری که
خود شماها میخواهید بکنید، در این قانون مندرج است؛ این مهم است. هیچ
لزومی ندارد که ما برویم چیزهایی را که نمیدانیم تَه آن چیست یا حتّی
میدانیم که مشکلاتی هم دارد، بهخاطر آن جهاتِ مثبت و جنبههای مثبت، قبول
بکنیم."
۱۳۹۷/۰۷/۱۵
سوم:
20-30 نفر در هیات دولت نشسته اند یک کنوانسیون بین المللی که فوایدی دارد و مضراتی و به نظر من می رسد مضراتش بیش از فوایدش باشد را، برای تصویب لایحه کرده اند، داده اند مجلس، مجلس یکی دوبار سبک سنگین کرده نمی داند مضراتش بیشتر است یا فوایدش کمی ور رفته فلانی و بهمانی را دعوت کرده گفته اند که نمی توانند قسم بخورند که مشکلات اقتصادی با این کنوانسیون حل می شود فقط می توانند بگویند بهانه از دست دشمن گرفته می شود. خلاصه داده اند نهاد نظارتی بالادستی که اگر بد است او رد کند و کسی نگوید نمایندگان مردم چیزی که منافعکی داشت را رد کردند، شورای نگبان ایراد گرفته که فلان و بهمانش را درست کنید تا قابل تصویب شود آنها هم پس از استفساریه بند دوم که از تعبیر "لذا با بررسی این لوایح در مجلس مخالفتی ندارم تا مسیر قانونی خود را طی کند" برداشت غلط موافقم کرده اند با 120 رای مخالف و 5 رای ممتنع در مقابل 143 رای موافق لایحه را فرستاده اند مجمع تشخیص مصلحت تا آنجا تصمیم بگیرند که آیاتصویب شود یا تصویب نشود!!!!! آنجا هم که خبرش را می توان از چند وقت پیش به این ور رصد نمود.
چهارم:
در یکی از همین روزهای تازه گذشته آقای رییس دولت گفته "«تصمیمگیر در این کشور دولت، مجلس و رهبری است؛ رهبری چند بار به من گفتند، نه یکبار، که با این لوایح چهارگانه مخالفتی ندارم. اینکه موضع رهبری، دولت هم که لایحه داده، مجلس هم تصویب کرده است، پس چه کسی مخالف است؟»"
پشت سیب سیاست!
یک عده ای نشسته اند با حساب خودشان یک بازی با حاصل جمع صفر برنامه ریزی کرده اند؛ اینکه این بازی از کجا شروع شده و چطور بماند؛فعلا در این قسمت از بازی چیزی که می توان دید این است عده ای تشخیص داده اند فلان کنوانسیون خوب است (این که این تشخیص درست است یا نه بماند) آمده اند داده اند که تصویب بشود مخالفتی شده که اصولی و اعتقادی به ریشه این مسئله بر می گشته و ممکن بوده روی مردم و نهاد مردمی مجلس، تاثیر بگذارد و باعث رد شدن این لایحه شود. بازی با جمع صفر را اینگونه تعریف کرده اند، هزینه رد این کنوانسیون باید به نام کسی که مخالفت کرده نوشته شود، و نباید با خواست آن عده، دراثر نفوذ باطنی کلام رهبری،مردم خودشان مخالفت کنند.
در مجلس با استفاده از آن استفسار جلوی نفوذ کلام را گرفتند ولی در شورای نگهبان و مجمع تشخیص این گونه نمی توان از نفوذ کلام مبارزه کرد حالا از طرف رییس دولت بیان عمومی شده که رهبری مخالفتی ندارند و البته منظور از بیان طوری بوده که گویا موافقند. اگر لایحه ها را مجمع تصویب کند و منافعش بیش از مضراتش بوده که آن 30-20 نفر کرده اند و قهرمان ملی و مسخره بازی های برجام، اگر هم مضراتش بیش از منافعش بود که رهبری خودشان موافق بودند و اگر موافق نبودند آنروز که ما گفتیم مخالفت می کردند.
شق دیگر قضیه آنجاست که رهبری در پاسخ به این شبهه رسما مخالفت کنند و تصویب نشود، اگر مضرات عدم تصویب بیشتر از منافعش باشد که به نام رهبریی است، اگر هم منافعی داشته باشد و مضرات نپیوستن کمتر باشد که همان 30-20 نفر اظهار خوشحالی می کنند و چون موضوع از نوع عدمیت است قابل استناد نیست (البته در نظر آنها مسلما منافع پیوستن را بیشتر از مضراتش می دانند ولی مضراتش مشهود است و غیر قابل انکار برای همین اینگونه تدبیر!!! می کنند)
حالا برویم سراغ سیب اول داستان، شق سوم و حکمت آموز آنجاست که رهبری طوری رفتار کنند (و مطابق اصول مردمسالاری می کنند) که این سیب از گلویتان پایین برود رزقتان بوده و نرود رزقتان نبوده بازی با حاصل جمع صفر همه منفی هایش می افتد طرف آنها که سیب را می خواهند گاز بزنند.