دست پیچ

دست پیچ

قبل از دوران مجازی شدن عکاسی برای تمرین یکسری فیلم سیاه و سفید با حساسیت ۲۰۰ بود که کارخانه ای نبود معمولا دست ساز بود و با مشقت تولید می شد که بهش میگفتن دست پیچ
دست پیچ

دست پیچ

قبل از دوران مجازی شدن عکاسی برای تمرین یکسری فیلم سیاه و سفید با حساسیت ۲۰۰ بود که کارخانه ای نبود معمولا دست ساز بود و با مشقت تولید می شد که بهش میگفتن دست پیچ

جو ورقلمبیده

سلام!

یکشنبه(99/1/17)  می خواستم برای ببعی خانه  - لقبی که همسرجان برای خودش در مورد خوردن سبزیجات انتخاب کرده - بروم خرید سبزیجات و البته میوه جات هم تمام شده بود و نبود سیب برای ما در خانه داشت به یک معضل تبدیل می شد!! خلاصه آقا محسن فرمودند که منهم میایم؛ از بنده انکار  از ایشان اصرار، خلاصه با توجه به اینکه به خاطر سرفه های خشک بهمن ماهش از هفته آخر بهمن بیرون نرفته بود (البته چند بار باتفاق خانواده در حالت دست ها بالا شیشه ها بالا ساعت 12 شب رفته بودیم دوردور اطراف رودخانه وگرنه تا الان دچار افسردگی شدید می شدند) قبول کردم بیاید در ماشین بنشیند و مسئول تمیزکاری خرید ها باشد، اسپری الکل حدودا 70 درصد را دادم دستش و بیچاره نزدیک دو ساعت و نیم در ماشین گیر افتاده و بود و بارها آرزو کرد در خانه مانده بود.

در حین خرید ها گوشی دست ایشان بود که حوصله اش سر نرود همسرجان زنگ زده بود بعضی کمبودی ها را یادآوری کرده بود که بخرم؛ آمدم داخل ماشین که اولین کمبودی یادآوری شده جو ورقلمبیده بود. زنگ زدم به همسرجان که در این سن و بعد از حدود 18 سال زندگی مشترک جو ورقلمبیده نشنیده بودم لطفا توضیح بده چیه به چه کار میاد و از کجا باید بخرم؟

صدای شلیک خنده همسرجان پیچید که جو بلغور می خواستم!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.