دست پیچ

دست پیچ

قبل از دوران مجازی شدن عکاسی برای تمرین یکسری فیلم سیاه و سفید با حساسیت ۲۰۰ بود که کارخانه ای نبود معمولا دست ساز بود و با مشقت تولید می شد که بهش میگفتن دست پیچ
دست پیچ

دست پیچ

قبل از دوران مجازی شدن عکاسی برای تمرین یکسری فیلم سیاه و سفید با حساسیت ۲۰۰ بود که کارخانه ای نبود معمولا دست ساز بود و با مشقت تولید می شد که بهش میگفتن دست پیچ

زادروز و نمایشگاه کتاب!

سلام

با توجه به افتتاح هر ساله نمایشگاه کتاب در زادروزم این متن را در زمینه ادبیات منتشر می کنم.

داشتم در مورد ادبیات و تغییرات آن در طول زمان فکر می کردم با این تم فکر کردم اگر می خواستم متنی برای تعریف زادروز خودم  با ادبیات دوره های مختلف بنویسم چه می شد 

ادامه مطلب ...

زادروز

سلام

دیروز پانزدهم اردیبهشت زادروز من بود از مادر عزیزم پدر عزیزم و همسرجان که دیروز را برام جشن گرفتند سپاس گذارم بخصوص از مادرم و پدرم که مرا به عرصه وجود آوردند. همسرجان هم یک شیرینی(کیک) زادروز تدارک دیده بودند خوشمزه و زیبا عکس اختصاصی ازش نگرفتم ولی اگر در عکس هایی که گرفتم پیداش کردم میگذارم.

تشکرم از همه، از آخدایی که از عوالم قبلی تا این عالم هدایتم کرد خلقم کرد و به وجود آوردم، از امام رئوف از مادر مهربانی ها از رسول پاکی و عظمت، از امیر قلعه اسلام، از هوای بهاری آبادان که در آن متولد شدم، از همه آشنایانی که آنروزها در اهواز و آبادان و اصفهان و تهران و مازنداران برای زاده شدنم خوشحال شدند، از مادربزرگهای عزیزم، از پدر بزرگ هایم، .... ادامه مطلب ...

این هم یک روش تربیت فرزند

سلام

یا کریم آمد لب بالکن پشت شیشه محافظ تخم گذاشت شب عیدی در اثر کنجکاوی بچه ها و البته باد! تخمش افتاد و شکست. بعد از اینکه در بالکن برای گل های همسر جان طبقه زدم در یک سر شب تا آخر شب  که خانه نبودیم خانه ساخته بود و 2 تا هم تخم گذاشت. همسرجان ناراحت بود می گفت اینها اینجان، هر دفعه می خواهم برم بالکن یا گل آب بدم می پرند تو دلم اذیت میشم بفرستیمشون برن. خلاصه با اصرار قرار شد تا پریدن فرزندشان اینجا مستاجر باشند. چه مستاجرهایی! همیشه پدر یا مادر بالا سر این لانه بودند ومراقب تخم ها.

بعد سه یا چهار هفته یکیش جوجه شد و دومی هدر رفت حالا که این جوجه هه تره تره بزرگ شده و برای خودش داره زندگی می کنه این مستاجرها خونه و بچه را به امان خدا رها کرده اند و رفته اند فقط گاهی برای تغذیه می آیند. جالبتر اینکه دوباره یک تخم گذاشته اند و این فرزند جدید وظیفه نگه داری این تخم را بعهده دارد.

اینم یجور تربیت فرزند است نه به این بی نمکی نه به شوری بعضی مردم این زمانه که بچه تا 20 سالگی نمیفهمه اطرافش چی میگذره.

اصفهان از اصفهان

سلام

به طرف میگم بلیط اصفهان بده نه اتوبوسی که شیراز میره سر راهش اصفهان هم پیاده میکنه میگه چه فرقی داره  قیمتش که یکیه

برادر من!

اول، اتوبوسی که قرار است برود شیراز نزدیک 14 ساعت در راه است طبیعتا راننده ملاحظات خودش را دارد خسته می شود، هر از چند گاهی ملاحظه مسافر را می کند می ایستد، ولی تهران اصفهان تهش 6 ساعت است 3 تا پلیس راه دارد و اون ساعت شب هم نیازی به ایستادن برای شام هم نیست.

دوم،  به مسافری که قرار است 12 تا 14 ساعت در راه باشد نمی توان گفت پات را از کفش در نیار!

سوم، فرهنگ شهری این 2 تا شهر فرق داره یکی شهرش بر هامون نهاده است دیگری خوشا شیراز و وصف بی مثالش، مگه میشه این 6 ساعت که ما می خواهیم بخوابیم را شیرازی ها حداقل 3 ساعتش را با صدای بلند صحبت نکنند و خاطره نگویند!

بیشعوری

سلام


مدیران بعضی شرکت ها گشنه اند، به کارمندها که می رسند حقوق ندارند بدهند اما هیات مدیره باید در مشهد مقدس تشکیل شود!!

اینم احتمالا مثل عنوان "گرسنه گشنه" دنباله دار خواهد بود!


عنوان نوشت:اسم یک کتاب زیبا از خاویرکرمنت خواندنش را به خودم و شما توصیه می کنم.

آدم گشنه آدم گرسنه

سلام

دوستی می گفت آدم ها دودسته اند گشنه ها و گرسنه ها گرسنه ها با یک پرس یا نهایتا 2 پرس غذا سیر می شوند ( البته 2 پرس برای هم هیکل های من است) بالاخره از سر سفره پا می شوند، اما گشنه ها سیرمونی ندارند اینقدر سر سفره می نشینند تا یکی بلندشان کند؛ هنوز هم چشمشان به سفره است.

چند هفته پیش مدیر یک بیمارستان برای کمک گیری از یکی از شهردارها - که بیمارستانش در  محدوده شهرداری اش می باشد – که مثلا این چند  تا پروژه بیمارستان را عمرانی تلقی کند و کمک کند دعوت کرده بیمارستان طرف گفته با دو دست از مشاورانم میام با بیش از تمامی انگشتان موجود در بدنش آمده  تعریف کردند ته سفره هیچ چیزی نمونده بود حتی یک قلپ دوغ ! تازه دسر سرو شده را اهالی بیمارستانی نپسندیده بودند!!


پی نوشت : این پست احتمالا دنباله دارخواهد شد

حدود قانون

سلام

وقتی خط کشی وجود ندارد نمی شود انتظار قانون مداری داشت! کاش هر از چند گاهی خیابان های اصفهان را خراب می کردند تا در پایان پروژه حداقل برای چند ماه تا یکسال آن خیابان خط کشی داشته باشد.

منفی ابسیلون

سلام


تعریف میکرو ثانیه را در ابر رسانه های تعاملی به فاصله سبز شدن چراغ تا اولین بوق راننده پشت سری آورده بود. تعریف منفی ابسیلون به صفر را باید فاصله اولین بوق راننده عجول پشت سری قبل از سبز شدن چراغ تا سبز شدنش آورد.

ترجیح می دهم در این جور مواقع برای راحتی اعصابم از شوک بوق، با آرامش از خودرو پیاده شده به بوق های ممتد طرف وقعی ننهاده و با آرامش در موتور خودرو را باز نموده و سپس ببندم!!!

دیوجانس

سلام


آورده اند دیوجانس (دیوژن) در شب، چراغ بر دست میگشت جوانی به او رسید و گفت تو که نابینایی چراغ گرفتنت دیگر چیست گفت تا چون تو نادانی مرا ببیند و بر زمینم نزند.

چند روز پیش شاهد بودم نادانی که چراغ خودرویش را خاموش کرده و به خیال خودش صرفه جویی نموده و از نور خیابان استفاده می نمود توسط عابر دیده نشد و نزدیک بود فاجعه آفریده شود.

 لطفا چراغ خودروهایتان را حتی وقتی خیابان  توسط نور مصنوعی ظاهرا روشن شده هم روشن فرمایید چراغ ها برای دیدن شما نیستند مصرف مهمترشان دیده شدن شماست

عناوین


سلام

امروز نزدیک ۲۰ تا عنوان پست برای هفته گذشته که وقت نوشتن نداشتم، نوشتم انشاءالله به مرور مطالبش راهم می نویسم و منتشر خواهم کرد