دست پیچ

دست پیچ

قبل از دوران مجازی شدن عکاسی برای تمرین یکسری فیلم سیاه و سفید با حساسیت ۲۰۰ بود که کارخانه ای نبود معمولا دست ساز بود و با مشقت تولید می شد که بهش میگفتن دست پیچ
دست پیچ

دست پیچ

قبل از دوران مجازی شدن عکاسی برای تمرین یکسری فیلم سیاه و سفید با حساسیت ۲۰۰ بود که کارخانه ای نبود معمولا دست ساز بود و با مشقت تولید می شد که بهش میگفتن دست پیچ

گفته بودم ...!

سلام

ایام تعطیلات نوروز رفته ایم باغ یکی از آشنا ها بعد از ظهر که داریم بر می گردیم مادربزرگ آقا محسن و داییش همراهمون هستند و آقای ته تغاری فرصت را غنیمت گرفته و پریده بغل همسر جان صندلی جلو؛ طبیعتا ورجه و شیطنت می کند و مادرش هم تذکر می دهد که "مادر خسته ام کمتر شیطونی کن"

آقا محسن ناگهان رو می کند به من و می گوید "بابا برو یک خانمی را بیار کمک مامان روزها کار خونه را بکنه و غذا هم بپزهتا مامان خسته نشه!" در حال رانندگی با اخم نگاهش می کنم و تذکر می دهم بچسبد بغل مامانش و جلوی آینه بغل مرا نگیرد.

همسر جان با لبخند معنی داری که تحویل من می دهد به آرامی می گوید "مادر هرکی هرجا کار می کنه باید بهش پول داد به نظرت چقدر باید به یک چنین خانمی بدهیم؟"

- "همه پول های بابا"

- "پس برای خرید خونه چکار کنیم؟"

محسن به فکر می رود و بعد از چند لحظه می گه "خوب یک جوری بیاریمش که نخواهیم پول بدیم"

خودرو آماده برای انفجار خنده است و در سکوت پیش از آن همسرجان می گوید "مثلا چه جوری؟ کی میاد بدون پول خونه ما کار کنه؟"

- "خوب مثل شما یکجوری که نخواهیم پول بدیم ولی بیاد کمک شما ... "

و خودرو منفجر می شود.

یک اتفاق جالب

سلام

امسال پیامک های تبریک سال نو که به بنده رسید از سه حال خارج نبود

1- شماره فرستنده به نام ذخیره شده بود و البته بیش از 90 درصد موارد فرستنده نامش را انتهای پیام اضافه کرده بود

2- شماره فرستنده را به نام ذخیره نکرده بودم (یا البته در تغییر گوشی از دست رفته بود) و نویسنده هم نامش را در انتها ی پیام اضافه نکرده بود

3- یک پیامک استثنایی که نامش ذخیره نبود ولی دوست عزیز نامش را اضافه کرده بود و مایه خوشحالی شد.

مورد اول و سوم خیلی چیز خاصی نیست مورد دوم جالب بود و در بعضی موارد برای پیدا کردن دوست فرستنده بعد از زنگ زدن با خجالت از نشناختن مجبور شدم نامش را هم بپرسم.


نتیجه اخلاقی:  لطفا پایین پیامک تبریک عید اسمتان را بنویسید تا دفتر تلفن طرف مقابل هم کامل شود!


اقتصادمقاومتی ، اقدام و عمل

سلام

توی یکی از جلسات طولانی و بدون نتیجه  استراتژی سازمانی وقتی اعضای جلسه به یک بحث پیچیده وبدون قانع کننده کامل می رسند آقای "دکتر" که از سر در گمی جلسه خسته شده بود پرسیده بود که "مسئول این جلسه کیه؟"

آقای خنده رو که اتفاقا کنار دست آقای دکتر نشسته بوده میگه "بنده هستم"

آقای دکتر : "پس چرا چیزی نمی گید؟"

آقای خنده رو: "دارم از صحبت های دوستان استفاده می کنم"



آقای دکتر : " استفاده بسه آقا کمی هم کار کنید"



پی نوشت: البته حق دارید بگید روی ستون گفت و شنود فلان روزنامه را سفید کردی ولی خوب این یک اتفاق کاملا واقعیه

جهت تفسیر آیه مبارکه 21 سوره محمد (صلوات الله علیه)