دست پیچ

دست پیچ

قبل از دوران مجازی شدن عکاسی برای تمرین یکسری فیلم سیاه و سفید با حساسیت ۲۰۰ بود که کارخانه ای نبود معمولا دست ساز بود و با مشقت تولید می شد که بهش میگفتن دست پیچ
دست پیچ

دست پیچ

قبل از دوران مجازی شدن عکاسی برای تمرین یکسری فیلم سیاه و سفید با حساسیت ۲۰۰ بود که کارخانه ای نبود معمولا دست ساز بود و با مشقت تولید می شد که بهش میگفتن دست پیچ

الکولیرا

سلام

تمام زمان های مانده تا سفر اربعین و تمام طول مدت سفر از میان گروه هشت نفره تنها کسی که به هشدارهای عاقلان در مورد رواج نوع ویژه ای از وبا در عراق وقعی ننهاد و با مردم عراق کاملا صمیمی و بدون حتی ذره ای ترتیب و آداب عاقلانه مدرن برخورد کرد، از استکان هاشون که توی یک کاسه آب شسته می شدند چایی خورد، بند آب بسته بندی نبود و 200 تا تیر (نزدیک 10کیلومتر) تشنگی نخورد؛ و البته موفق شد تقریبا کل 80 کیلومتر را بدون کفش طی کنه یکی از دوستان بود که مریض هم نشد زیر تابلوهای هشدار الکولیرا هم نشست و خندید و  گذشت.

خوش به حالش خدا ما را هم توفیق اینجوری بدهد.

سبک زندگی بی دغدغه

سلام

۲ سال است طعم خوش زندگی بی دغدغه را در ایام اربعین می چشم، زندگی با، یا حتی بدون کوله بدون آنکه دغدغه هزینه ها دایما سد راهم شود، زندگی با محبت، زندگی با جیب های خالی از کلید، زندگی به سبک عابری که نمی خواهد بماند، زندگی به سمت هدف مشخص و والا، زندگی با حضور میلیون ها هم هدف، زندگی با مهیا شدن هرچه نیاز است در زمان خودش بدون نیاز به دغدغه، زندگی با حداقل بداخلاقی اجتماعی یا اصلا بدون بد اخلاقی اجتماعی.

 زندگی با برنامه ریزی سیال و بدون دغدغه ی کمبود منابع؛ البته شاید بعضی بگویند خوب معلوم است سربار دیگران شدن خوشی هم دارد ولی این سرباری نیست، انتقال این مفهوم شهودی در قالب کلمات سخت است، ولی هرکس در آن صحنه حاضر شود و وضع آن مردم را ببیند و برود در اوضاع اقتصادی آن جامعه تحقیق کند شاید کمی بفهمد منابع این زندگی از جای دیگر است از همانجایی که شاید مفهوم برکت را بتوان بر آن نهاد؛ راستی زندگی با برکت.

  از روزی که آمده ام کلیدهای خانه که ملکیت مرا از دیگران متمایز می سازد در جیبم سنگینی می کند همانطور که در سفرهای خارج از کشور مجوز ها و بعضا کلیدهای هتل همین کار را می کند این ملکیت با اضافه شدن کلید خودرو امروز سنگین تر شد.

در روایتی در مورد آخر الزمان آمده پس از استقرار حکومت حق انسانها نیازشان رابدون اطلاع(یا شاید اجازه) از جیب برادران دینیشان برمی دارند و آنها هم ناراحت نمی شوند؛ زندگی بدون ملکیت.

پی نوشت: عدم ملکیت منجر به عدم حریم و حرمت البته نمی شود ولی دغدغه مند هم نمی شود چون همه منابع از سوی برکت آفرین است




خوف و رجا

سلام

نمی دانم از خوف و رجای رفتن یا جاماندن از زیارت اربعین امسال نوشته ام یا نه، ولی خلاصه آنکه از وقتی حدود اردیبهشت ماه اولین جلسات را با دوستان برای سفر و برنامه ریزی و اقدامات لازم برگزار می کردیم، هول عجیبی در دلم افتاده بود که آیا قسمتم امسال هم خواهد شد یا نه و البته شوقی که دایما تذکر به رفتن می داد؛مابین تیرماه تا شهریور و بعد تر تا لحظه خروج از کشور قضیه دیگری مزید بر علت شده بود و حتی تر تا نجف و شروع حرکت هنوز شک (خوف) داشتم جزو راهپیمایان هستم یا لیاقت این قسمت نصیبم نخواهد شد. الحمدلله امسال هم جزو راهپیمایان بودم ولی این خوف و رجا را مدت ها بود تجربه نکرده بودم امید به سخاوت دعوت کننده و خوف از اعمالی که مانع رسیدن به این سخاوت شود.

حالا که از این توفیق بازگشته ایم هر عملی را که قصد انجام دادن دارم می سنجم نکند در راهپیمایی بعدی مانع شود؛ از سخا و جود دعوت کننده  شکی ندارم و امیدم به دعوت ایشان زیاد ولی اعمال و نیاتم را باید مواظب باشم، مراقبه 1 ساله اگر غفلت نکنم برای سفر عشق  ....

ای کاش  هر روز این مراقبه را داشتیم ای کاش هر روز داشته باشیم ای کاش دوباره غفلت نکنیم اگر سخای امسال دعوت کننده مانع ها را بر طرف کرد آیا اعمال سال آینده مانع نمی شوند؟

راستی در راه از بعضی ها پرسیدم و بعضی ها هم خودشان گفتند این حس مشترک تجربه دارهای سفر اربعین است.

مثلا سفر نامه

سلام

1- مرز

چذابه نسبت به سال قبل مجهز تر بود خیلی راحت تر سوار شدیم برای نجف البته امسال برای رفتن 18 نفره اقدام کردیم قدرت چانه زنی مان هم بالاتر بود

اشتباهمان در برگشت از مهران را سال آینده تکرار نمی کنیم انشاءالله

2- نجف

همان جای سال گذشته انگار برایمان خالی مانده بود به سمت محله های دارای هتل جایی نبود در محله های بدون هتل مردم به زور می خواهند ببرندمان خانه شان. حرم شلوغ است از کربلا خبر رسیده یک هفته به اربعین غوغاست مسجد کوفه عجیب شلوغ است انگار.... آخ اگر این انگار هرچه زودتر واقعی شود. مسجد سهله هم غوغاست سخنرانی در مسجد حنانه جالب است از این به بعد وظیفه....

3- در مسیر

قرار است 4 روزه برویم 8 نفر با هم همان روز اول یک نفر مریض شده با ملحق شدن 2 نفر دیگر  از گروه 18 نفره و حال خاص آنها مریض که حاضر به گذشتن از پیاده روی نیست با تاخیر با آنها می آید روز سوم به ما می رسد امسال با داشتن سیم کارت عراقی و همراهی ایرانسل دایم از حال عقب مانده ها و جلورفته ها با خبریم وضعیت وای فای هم بدی نیست یکی از بچه ها تصمیم گرفته تمام مسیر را پا برهنه بیاید و می تواند تصمیم گرفته ام غذای گوشتی نخورم حالم خوش باشد حضرت ارباب صبحانه را هم گوشتی تقسیم کرده اند بفهمانند تو هیچ کاره ای! سیل جمعیت که سال گذشته بعد از غروب فرو می نشست تا 10 شب حتی کم فروغ نمی شود! صبح ها ساعت حرکتمان 3 است انگار ساعت 8 صبح در ترافیک تهران مانده ایم! همراهی با کاروان ضاحیه حزب الله تجربه خوبیست

4- کربلا

کربلا غوغاست جای سوزن انداز نیست تصمیم گرفته ایم به "زر و انصرف" عمل کنیم پیش از ظهر رسیده ایم شب ساعت 23 بازگشت است همه هستند جای شک نیست باید بازگشت

5- ارتباطات و زی ذی ها

نوشته ام ولی سیمکارت همراه اول حدود 1 کیلومتری داخل مرز از کار می افتد اما ایرانسل مردانه تا آخر هست و با 780 هم که شارژش می کنیم خرید سیم عراقی از داخل ایران هم مزید بر ارتباطات است البته گوشی های 2 سیمکارته مزید استفاده بعضی می گویند در راه وای فای همراه اول رایگان استفاده کرده اند ما که عطایش را به لقایش بخشیدیم

این ارتباطات باعث شده بعضی دوستان تا نبستن کمربند را هم در راه مهران اصفهان بگویند و در گروه تلگرامی خانمها نوشته شده و زنگ می زنند که کمربندتان را ببندید! امان از زی ذی ها!! همسر جان هم با خواندن این جور مطالب در همان گروه کذایی خیال برش داشته که فراموشش کرده ام نمی داند کل راهپیمایی را اگر ثواب داشته قلبا تقدیمش کرده ام

6- مدیریت ایرانی مدیریت عراقی مدیریت حزب اللهی

موکب های ایرانی البته تلاش زیادی می کنند به خصوص در حوزه فرهنگی ولی نظم لازم را ندارند برای دومین سال تجربه می کنیم در موکب ایرانی اسکان نگیریم موکب های عراقی نظم خوبی در اسکان و پذیرایی دارند حتی با برگزاری مراسم نماز جماعت و عزاداری ساده کار فرهنگیشون را هم انجام می دهند اونم به زبان اکثریت موجودین ایرانی ها فارسی و عراقی ها عربی مدیریت کاروان های لبنانی ها جالب است برای تمام مسیر برنامه دارند پیش قراول و پس رو دارند همه جا منظمند انگار نه انگار مسلمانند!!

7-قطره هایی در دریا

جلوه های اربعین زیاد است فقط باید رفت و دید ما اگر بودیم قطره هایی در دریا بودیم



نافذ البصیره


سلام

یکی از اتفاقات این روزها رفع خستگی در کیوسک های پلیس عراق است.

خوب! خستگی و صندلی راحت و جای  مناسب استراحت !

اما  زیارت کنندگان محترمی که مراجعه می کنند و با هزار زحمت با ایما و اشاره و سرفه و کلمه مریض (با ضاد مشدد مثلا عربی) را بکار می برند و سعی می کنند تا آدرس بیمارستان را بپرسند یا کلمات متعدد انگلیسی و عربی و فارسی و ترکی را به کار می برند تا راه حرم را بپرسند وقتی  با جواب بیمارستان می خواهی هموطن از این طرف یا زیر پل برو سمت راست برای حرم روبرو می شوند طور خاصی تعجب می کنند نشاط آور!

ابتدا دوباره به چهره ات نگاه می کنند، بعد به کیوسک ویژه پلیس عراق، لبخند و گاهی غرو لند و راهشان را می روند.

به سال 61 هجری می روم سواری سبز پوش  با چهره بسته وارد می شود کوفه ی خسته از حکومت اشرافی بنی امیه جشن ورود امام حسین را بر اساس شایعه ی شایعه سازان بنی امیه می گیرد و ...

مردم البته در مورد این حرکت ما بی تقصیرند اما خطری بیخ گوشمان دارد زنگ می خورد ...

سال 1328 شمسی کودتا ...

سال ...139

توضیح عکس: یکی از دوستان در باجه پلیس عراق


ایستگاه صلواتی/ موکب

سلام

امسال محرم تعداد ایستگاه های صلواتی (هیئتی/موکب ها) در شهر ما اصفهان بسیار بیشتر از سال گذشته بود و بسیار هم فعالتر؛ پیدا بود سیل عشاقی که سال گذشته اربعین را درک کرده اند تاثیر گذاشته و شروع به پذیرایی ساده و سرپایی از عزاداران حسینی نموده اند و لذت افزونه کردن شوق و خدمات خالصانه و بی ریا و بی تکلف را درک کرده اند و در حال ازدیاد این شور اند.

اما 2 تا عیب بزرگ جلوه گر بود که قابل تذکره

1- مشابه عراقی ها از بلندگو و سینه زنی های خاص استفاده می کردند که اگرچه در عراق می چسبد ولی مورد پسند بنده نبود  به 3 دلیل اول آنکه در محلات اجرا می شد و به وضوح می توانست باعث آزار اهل محل باشد این بلندگوها دوم آنکه با توجه به نوع سلوک مردم ما شور خوب بود ولی ای کاش به جای شور و سینه زنی و عزاداری از سخنرانی در باب مفاهیم عاشورا استفاده می کردند انصافا یکی از این ایستگاه ها که اینکار را کرده بود بنا بر گفته شاهدان محل ایست و تدبر شده بود حالا اینکه چقدر و چگونه جای کار دارد سوم که از همه آزار دهنده تر است استفاده از سرودهای عربی بود که خیلی عجیب بود و ....!

2- خطر چشم و هم چشمی آنهم در شهری که سابقه تاریخی چشم و هم چشمی اش به نقل اساتید در سفرنامه ناصر خسرو آمده است (چیزیشبیه این مضمون که امشب مهمان مردم فلام محله اصفهان بودم پارچه زربفت زیر دیگ غذا گذاشته بودند و وقتی پرسیدم چرا گفتند دیشب که ساکن فلان محله بودی چوب آبنوس برای مهمان عظیم الشانی چون تو در زیر دیگ نهاده بوده اند و ما کم از آنان نیستیم" برای مثال ایستگاه/موکب ی  افتخار می کرد که از عراق چای وارد کرده تا عزاداران حال و هوای چای عراقی را بچشند و شورشان برای اربعین بیشتر شود البته به ایشان که قصد خیر و نیت خالص داشته اند دست مریزاد گفته و از ایشان تشکر هم می کنیم؛ اما این را هم یادآور می شوم که در عراق چای خوبی به عمل نمی آید و بخصوص مقدار تولیدش بسیار کمتر از مصرفش است و چای عراق اکثرا وارداتی از چین است حالا بماند که حتی در زمان های قدیم و دولت نامیمون بعثی تنها کالایی که همیشه جزو اقلام وارداتی عراق بوده چای بوده! این از جهت احتمالی باز شدن باب چشم و هم چشمی  که نیت خالصانه را زیر سوال می برد و البته مهمتر از آن از جهت تقلیدنامتناسب باید دقت شود در آن.

مغناطیس حسینی


سلام

مغناطیس حسینی شروع شده، دارد جذب می کند.

آنها که توان حرکت دارند به پای تن حرکت می کنند آنها که ندارند با پای دل؛ اما مهم حرکت است پای تن و پای دل ندارد مهم حرکت است. 

 شرح عکس: عکسی که از دوستان در مسجد سهله گرفتم خدا قسمت کند یک "سلام الله الکامل التام ..." در این مکان بخوانید، هنوز نخوانده جواب تان را حس می نمایید