دست پیچ

دست پیچ

قبل از دوران مجازی شدن عکاسی برای تمرین یکسری فیلم سیاه و سفید با حساسیت ۲۰۰ بود که کارخانه ای نبود معمولا دست ساز بود و با مشقت تولید می شد که بهش میگفتن دست پیچ
دست پیچ

دست پیچ

قبل از دوران مجازی شدن عکاسی برای تمرین یکسری فیلم سیاه و سفید با حساسیت ۲۰۰ بود که کارخانه ای نبود معمولا دست ساز بود و با مشقت تولید می شد که بهش میگفتن دست پیچ

تظاهر

سلام

این مطلب را قصد داشتم از زاویه و دیدگاهی دیگر بنویسم ولی امروز در وبلاگی مطلبی خواندم و منظر بیانی ام را تغییر دادم، اگر کمی مطلب مغشوش نظر می رسد به خاطر جمع شدن دو منظر بیانی در یک متن است که قبلا پوزش می طلبم.

هنوز دبستانی بودیم که ماه رمضان بعد از عید و همین حدود های زمانی امسال و سال آینده بود، یکی از اتفاقات آن روزها که برای من تعجب داشت این بود که بچه ها از هم می پرسیدند روزه ای یا نه و اگر جواب مثبت می شنیدند می گفتند زبانت را نشان بده! از نمی دانم کجای زبان طرف حکم به راست و دروغ اعلام روزه داریش می کردند!!؛ خود سوال "روزه ای یا نه؟ "یک طرف، مسئله تشخیص روزه داری از زبانش یک طرف.

بعدتر ها در دبیرستان با اقلیت های مذهبی هم کلاس شدیم و کنجکاویمان در مورد احکام آنها، ما را در روزه هم کشاند و فهمیدن اینکه روزه داری آنها کلا سبکی متفاوت از روزه داری ماست.

روزه عبادتی است که افشا آن معمولا مزیتی بر انسان نمی افزاید، همینطور نگرفتن روزه هم؛ اما ماه رمضان حالتی متفاوت است حالتی که اکثریت جامعه به امر روزه داری می پردازند و خیلی هم دنبال دلایل عقلی و علمی قضیه نمی گردند، از اعتقادات شان است که روزه می گیرند.

همه می دانند - و اگر ندانند باید توجه شان داد - گروه هایی از جامعه بدلایل مختلف در همین عزم عمومی پرهیز نمی توانند شریک باشند، از جمله کودکان و نوجوانانی که هنوز به سن تکلیف نرسیده اند، بیماران و مسافران، پیرترهایی که توان بدنی لازم را ندارند، زنانی که لطف مادری در انتظارشان است و .... و البته همه این ها در دایره کسانی اند که به روزه داری پایبندند، آنها که پایبندی ندارند و یا اصلا اعتقادات مذهبیشان متفاوت است (مثلا اقلیت ها) هم هستند؛ و این یعنی عده ای در همین جامعه روزه دار، روزه نیستند.

دوستانی که اخیرا از سفر اندونزی برگشته اند از پایبندی جامعه به رمضان و البته دیگر احکام بیان های جالبی داشتند مثل اینکه حتی رستوران زنجیره ای مثل KFC هم علی رغم آنکه باز است و به گروه های منظور در بالا خدمات رسانی می کند به احترام اکثریت جامعه که روزه دارند از اول ماه رمضان پرده ای نصب نموده تا درون مغازه پیدا نباشد. آنچه که باید دقت داشت، عدم تظاهر به روزه خواری است و نه خود روزه خواری.

اگر تظاهر به عبادت ریا است تظاهر به روزه خواری هم مبارزه و بی احترامی به جامعه است، و صد البته در میان جامعه ما این تظاهر پدیده ای نادر است؛ حتی آنها که با اصل دین هم مخالفت داشته باشند به خواست عمومی مردم در پرهیز یک ماهه احترام می گذارند و آن را درک می کنند، و اگرچه روزه نیستند لازم نمی دانند تظاهر به روزه خواری کنند.

من کمتر دیده ام روزه داران به روزه خواری دیگران که نوعا غیر متعمدانه هم هست اعتراض داشته باشند، اما نهادهای حاکمیتی معمولا در این زمینه برخوردهای خشک و غیر منعطف می کنند؛ چندسال پیش یکی از دوستان به زیارت حضرت رضا رفته بود و برای فرزند خردسالش یک بطری آب کوچک برده بود و در ورودی حرم با او درگیر شده بودند که قصد روزه خواری داشته و دردسر شده بود و هرچه گفته بود برای فرزندم آوردم اصلا در این شهر زیارتی چرا آبخوری های صحن ها در طول روز آب ندارند و ... فایده نکرده بود و خلاصه با ناراحتی مسئله تمام شده بود، این مثال یکی از این موارد است که باید درموردش راه حل عاقلانه ای اندیشیده شود. قصد داشتم از مسافرانی که تازه گی از مشهد بازگشته اند بپرسم هنوز هم همین حالت حاکم است یا تغییراتی داده شده و بعد مطلب را بنویسم  که نشد.

درهمان دو، سه روزی که از ابتدای ماه تهران بودم دیدم در متروی تهران برای دسته هایی که به هردلیل روزه نیستند تدبیری اندیشیده شده و محل آبخوری عمومی با یک جدا کننده از فضای ایستگاه جدا شده تا ضمن تامین آب برای این دسته اخیر مسئله به تظاهر به روزه خواری هم تبدیل نشود؛ ایکاش همه جا به همین سادگی مسئله را حل کنند.

بازهم تکرار می کنم مسئله روزه خواری نیست، مسئله تظاهر به روزه خواری است که در جامعه ما کمتر دیده می شود.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.