دست پیچ

دست پیچ

قبل از دوران مجازی شدن عکاسی برای تمرین یکسری فیلم سیاه و سفید با حساسیت ۲۰۰ بود که کارخانه ای نبود معمولا دست ساز بود و با مشقت تولید می شد که بهش میگفتن دست پیچ
دست پیچ

دست پیچ

قبل از دوران مجازی شدن عکاسی برای تمرین یکسری فیلم سیاه و سفید با حساسیت ۲۰۰ بود که کارخانه ای نبود معمولا دست ساز بود و با مشقت تولید می شد که بهش میگفتن دست پیچ

این هم یک روش تربیت فرزند

سلام

یا کریم آمد لب بالکن پشت شیشه محافظ تخم گذاشت شب عیدی در اثر کنجکاوی بچه ها و البته باد! تخمش افتاد و شکست. بعد از اینکه در بالکن برای گل های همسر جان طبقه زدم در یک سر شب تا آخر شب  که خانه نبودیم خانه ساخته بود و 2 تا هم تخم گذاشت. همسرجان ناراحت بود می گفت اینها اینجان، هر دفعه می خواهم برم بالکن یا گل آب بدم می پرند تو دلم اذیت میشم بفرستیمشون برن. خلاصه با اصرار قرار شد تا پریدن فرزندشان اینجا مستاجر باشند. چه مستاجرهایی! همیشه پدر یا مادر بالا سر این لانه بودند ومراقب تخم ها.

بعد سه یا چهار هفته یکیش جوجه شد و دومی هدر رفت حالا که این جوجه هه تره تره بزرگ شده و برای خودش داره زندگی می کنه این مستاجرها خونه و بچه را به امان خدا رها کرده اند و رفته اند فقط گاهی برای تغذیه می آیند. جالبتر اینکه دوباره یک تخم گذاشته اند و این فرزند جدید وظیفه نگه داری این تخم را بعهده دارد.

اینم یجور تربیت فرزند است نه به این بی نمکی نه به شوری بعضی مردم این زمانه که بچه تا 20 سالگی نمیفهمه اطرافش چی میگذره.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.